درک اهداف بازاریابی محتوا پیش از تعیین معیارها

درک اهداف بازاریابی محتوا پیش از تعیین معیارها

بازاریابی در طول سال های اخیر تغییرات چشم گیری داشته اما هدف آن همچنان بدون تغییر مانده است: خلق یک محتوای کاربردی و تعاملات ارزشمند با مشتریان.

ساخت یک محتوای کاربردی و مفید و شکل دهی به ارتباطات با مشتریان بالقوه و کنونی خود یکی از پایه های بازاریابی است که تنها محدود به جلب توجه مشتریان نمی شود، بلکه به برقراری تعامل با مشتری و افزایش ارزش های کسب و کار نیز مربوط می گردد.

سفر مشتری با خرید یک محصول خاتمه نمی یاید، این خرید تنها یک شروع کوچک است، وظیفه شما به عنوان بازاریاب راهنمایی و هدایت مشتریان در طول این سفر می باشد. می توان سفر مشتریان را به سه فاز تقسیم بندی کرد: آگاهی، تعامل و ارزش کسب و کار.

1. آگاهی

همه ما با آگهی های گوناگون روبه رو شده ایم، از بیلبورد ها و پوسترها گرفته تا تبلیغات وب و تصاویر کارتونی جذابی که توجه ما را به خود جلب می کنند.

کمپین های تبلیغاتی با هوشمندی تمام عمل می کنند و معمولا شما را در شرایطی قرار می دهند که تمایل به دریافت چیز بیشتری دارید. در برخی شرایط آنها توضیح زیادی راجع به پیشنهاد خود نمی دهند و حتی یک URL و call to action در اختیار شما قرار نمی دهند، اما اگر تبلیغات توجه شما را جلب کرده بنابراین این رویکرد به درستی پیاده سازی شده است. هدف کمپین آگاهی دادن راجع به یک برند و یا نام محصول می باشد، آنها امیدوارند تا شما به عنوان مشتری نسبت به آن کنجکاو شوید و به گام بعدی بروید. در صورت موفقیت در اطلاع رسانی برند شما به جمع بازاریابان محتوایی پیوسته اید که آگاهی برند را از جمله اهداف مهم خود تعیین کرده اند.

اما بدون در اختیار قرار دادن یک call to action شما چگونه آگاهی را ردیابی خواهید کرد؟ یک CTA واضح و روشن برای موفقیت در بازاریابی ضروری است. برای مثال چنانچه قادر به اندازه گیری میزان افزایش در ترافیک مرتبط با جستجوی برند باشید یا بتوانید به ردیابی مناطقی که بیلبورد تبلیغاتی را هدف قرار داده بپردازید متوجه می شود که تبلیغات شما به نتیجه موردنظر دست یافته است. بازدیدهای منحصر به فرد یا حتی تکراری نیز معیارهای مناسبی برای سنجش ارزش آگاهی کمپین می باشند. چنانچه قادر به سنجش و اندازه گیری نباشید، موفق نمی شوید.

2. تعامل

رشد چشم گیر رسانه های اجتماعی فرصت جدیدی برای تعامل با مشتریان فراهم آورده، این محیط ما را قادر به برقراری ارتباط نموده و کانالی برای استفاده، به اشتراک گذاری و شرکت در مکالمات در اختیار قرار می دهد.

همواره توجه داشته باشید که محتوا در راس این تعاملات قرار دارد، اگر توجه کسی را جلب کرده باشید موفق شده اید اما اگر این فرد گامی به پیش رود و با موضوع شما تعامل برقرار کند موفقیت شما جای تمجید دارد. در این شرایط نه تنها محتوای خوبی در اختیار مخاطب گذاشته اید بلکه به دقت آن را در جای مناسب نیز قرار داده اید و این نشانی از موفقیت شما در بازاریابی محتوا است.

جهت ترغیب مشتریان برای تعامل بیشتر با محتوا از بابت جایگذاری CTA مناسب اطمینان حاصل کنید، این CTA می تواند به صورت download here و یا tweet this باشد، بدین ترتیب ردیابی آنها نیز ساده تر و آسان تر می گردد. اما چرا تنها به یک دکمه اکتفا کنیم؟ یک توییت می تواند شامل یک لینک باشد که مخاطبین را تشویق به دانلود یک ابزار مرتبط، به اشتراک گذاری و فالو کردن در رسانه های اجتماعی و یا پیشنهاد گزینه ای برای ارسال بازخورد یا دیدگاه کند. با توجه به محدودیت کارکتری 140تایی توییتر، شما نهایت تلاش خود برای ساخت چیزی تاثیرگذاری برای به اشتراک گذاری را مینمایید.

چنین تعاملی را می توان نه فقط توسط لایک ها و فیوریت ها، بلکه با استفاده از زمانی که صرف یک لینک می شود، درصدی از محتوا که اسکرول شده و تعداد کامنت هایی که تولید کرده نیز برآورد کرد. این معیارهای تعاملی بینش عمیق تری از چگونگی استفاده و واکنش مردم به محتوا در اختیار می گذارند.

3. ارزش کسب و کار

پیش از راه اندازی کمپین باید این سوال را از خود بپرسید: منابع شرکت من چه فوایدی برای مشتری بالقوه به همراه دارند؟ آیا آنچه ارائه می دهیم به آنها کمک می کند؟

چنانچه بازدیدکنندگان در حال تعامل با محتوای کاربردی باشند، چه از طریق رسانه های اجتماعی و چه از راه جستجو در وب – این شاخص خوبی از علاقه مندی آنها است.

اندازه گیری ارزش کسب و کار با بررسی تعداد MQL و SQL مشتق شده از محتوا و تعیین اینکه آن بخش یک منبع اولیه بوده یا خیر می باشد.

طبقه بندی سفر مشتریان در هر شرکتی متفاوت است، اما آنچه مهم است درک اهداف بازاریابی محتوا پیش از تعیین معیارها می باشد، پس از آن قادر به دریافت نتیجه و سنجش معیارها هستید.

 

http://www.marketingprofs.com برگرفته از

اینها را هم بخوانید