به تصور برخی از افراد دنیای بازاریابی و طراحی تجربه کاربری در حال پیکار با یکدیگر می باشند، دلیل چنین ذهنیتی نگرشی قدیمی است که بیان می کند بازاریابی به هر قیمتی باید به فروش منجر شود، در حالی که تجربه کاربری به تفکر درباره کاربران و شرایطی که برای آنها بهترین است ارتبط پیدا می کند. اما با برقراری ارتباط بین بازاریابی و تجربه کاربری شرایط تغییر پیدا می کند و نظم و شفافیت به اولویت های آنها در این مرحله بدل می شوند. درک این موضوع ساده است، به منظور فروش، بازاریابان باید تا جایی که امکان پذیر است اقدام به یادگیری رفتار مشتریان و تامین انتظارات آنها نمایند، از سوی دیگر متخصصان تجربه کاربری که مایل به پیشرفت سرویس های خود هستند، باید راهی برای تطبیق با نیازمندی ها و انتظارات کاربران که به فروش بهتر نیز می انجامد، بیابند. در حال حاضر این دو جهان بر اساس اصول مشابه به فعالیت می پردازند، شناخت کاربران و مشتریان. به گفته Joshua Porter تجربه کاربری نوعی بازاریابی معقول است. با بهره گیری از اصول و تجربیات در یکی از زمینه ها، می توانید کیفیت دیگری را نیز به نحو احسن ارتقا بخشید. به منظور پیشرفت در بازاریابی، گاه لازم است مانند یک طراح تجربه کاربری تفکر کنید و همه جوانب را مد نظر قرار دهید. 1. به تست و آزمودن همه چیز، حتی خودتان مشغول شوید آیا می دانید محققان تجربه کاربری چه می کنند؟ آنها همواره به تست همه چیز، از کلیک ها گرفته تا بازدید صفحات، انسجام نوشتار، رنگ دکمه ها و حتی جذابیت تصاویر می پردازند. یک نمونه خوب از تیمی که در آن بازاریابی و تجربه کاربری ادغام شده اند، تیمی است که به مشتریان خود امکان تست تجربه کاربری با استفاده از ابزارهای تعبیه شده را می دهد، برای فعالیت در این زمینه داشتن درکی از مقدمات تجربه کاربری توسط اعضای تیم ضروری است. در راستای مطالعات از یک عضو تیم پرسیده شد که آیا در عمل قادر به اعمال اصول تجربه کاربری در کارهای خود است؟ پاسخ او به این سوال چنین بود: "بله، من قادر به انجام این کار هستم، از زمانی که درباره تجربه کاربری آموخته ام، دریافته ام که این دانش در شغل من بیشتر از آنچه تصور می کردم، به کار می آید. من هر از چند گاهی اقدام به تغییر نوشتار و سبک لوگوها می کنم و واکنش کاربران به این تغییرات را مورد سنجش قرار می دهم، از سوی دیگر همواره به اعمال تغییرات و مستندسازی نتایج می پردازم تا از این طریق قادر به انتخاب بهترین گزینه گردم. این رویکرد چیزی مشابه تست A/B است، یعنی فهم این موضوع که کدام راه حل به موفقیت می انجامد. به طور کلی می توان اظهار داشت که لازمه حصول نتیجه تکرر در این فرآیند و اعمال تغییرات به صورت مداوم است." شاید بهترین قاعده پیشنهادی در این بین همان تست A/Bباشد. Smashing Magazine دارای راهنمایی برای تست A/B  است که در این راستا به کمک شما می آید. برای نمونه، شرکتی که به پرورش متخصصان سلامت مشغول است، تشخیص می دهد که وب سایت آنها به طراحی مجدد نیازمند است، در خلال تست A/B شرکت پی می برد که طراحی مدرن نسبت به طراحی قبلی از کارآیی خوبی برخوردار نیست، چرا که اکثر مخاطبین آنها افراد میانسال هستند و با طراحی قبلی انس گرفته اند. راهکار پیشنهادی برای حل این مشکل انجام تست می باشد، بدون تست کردن قادر به بررسی ایده ها نیستید و نمی توانید به شناسایی سایر بخش ها که احتمالا توجه بیشتری را می طلبند، بپردازید. تاکید این مثال بر روی اهمیت تست A/B است، مشکل به طراحی مربوط نمی شود، بلکه به عدم شناخت مخاطبین و نیازمندی های آنها ارتباط پیدا می کند. 2. ساخت شخصیت کاربران متخصصان تجربه کاربری به سرعت قادر به تشخیص و درک عبارت شخصیت کاربران هستند، شخصیت در حقیقت ارائه کننده تعریفی از اکثر مشتریان و کاربران سرویس شما می باشد. شخصیت های کاربری بسیار مهم اند، چرا که پذیرای اعضای تیم شما در جهت ورود به قالب فکری صحیح در هنگام برنامه ریزی و اجرای استراتژی و کمپین های شخصی می باشند. شخصیت صفات کلیدی مشتریان شما را برجسته سازی می کند، در نتیجه شما در زمان خود صرفه جویی می کنید و از انجام تلاش های بیهوده که هیچگونه ارتباطی با مشتریان شما ندارند، صرف نظر می کنید. تجربه کاربری و بازاریابی، هر دو به شخصیت ها تکیه دارند. فعالان در زمینه تجربه کاربری از آن برای خلق ایده و شناسایی مخاطبین، مشکلات، نیازمندی ها و انگیزه های آنها استفاده می کنند. 3. تجربه کاربری خوب مردم را جذب می کند هدف بازاریابی جذب مردم به سوی محصول مورد نظر است، زمانی که مردم تجربیات مثبتی در استفاده از یک سرویس داشته باشند، احتمال بازگشت آنها نیز افزایش می یابد. بهترین و موثرترین روش جهت حصول اطمینان از اینکه مشتریان احساس مثبتی نسبت به سرویس شما دارند، تست تجربه کاربری آنان است، پس از این کار باید اقدام به ارتقای آن نمایید. استفاده اصولی از تجربه کاربری در رویکرد بازاریابی پیشنهاد خوبی است، اما پیاده سازی واقعی آن بهتر و نتیجه بخش تر می باشد. باید از بابت سازگاری و هم راستا بودن فعالیت ها با مشتریان و انتظارات آنها اطمینان حاصل کنید. فونت ها، رنگ ها، تصاویر و پیام ها، همه و همه باید مطابق با نیازمندی های مخاطبین شما باشند. باید با بهره گیری از متدهای گوناگون تست، از بهینه سازی تجربه کاربری اطمینان حاصل نمایید. بازاریابی و تجربه کاربری نقاط مشترک فراوانی دارند و تاثیر زیادی بر یکدیگر می گذارند. http://www.marketingprofs.com برگرفته از