0

یک وسترن ایرانی در شمال کشور؛ پسربچه‌ای که یک شبه پیر می‌شود!

یک وسترن ایرانی در شمال کشور؛ پسربچه‌ای که یک شبه پیر می‌شود!
بازدید 2

محمدرضا مرادی کارگردان فیلم کوتاه «جنگل» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اقتباس از یک مجموعه داستان توضیح داد: من در اکثر کارهایم از ادبیات کهن اقتباس کرده‌ام اما این بار در جریان مطالعه و خواندن داستان‌های مختلف، با آثار صمد طاهری مواجه شدم. مجموعه‌داستانی از او به نام «شکار شبانه» را خواندم و بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. پس از مطالعه، با انتشارات نیماژ مکالمه‌ای داشتم و درباره امکان اقتباس از این داستان پرس‌وجو کردم. همکاری خوبی با آنها داشتم و همچنین با خود آقای طاهری صحبت کردم. درنتیجه ایشان نیز موافقت کردند و قرار شد این فیلم را بسازیم.

وی با اشاره به حال و هوای وسترن این داستان گفت: یکی از ویژگی‌های اصلی این داستان برای من این بود که حال و هوای وسترن داشت، یعنی یک وسترن ایرانی بومی است که در شمال کشور روایت می‌شود. البته داستان اصلی آقای طاهری در لرستان اتفاق می‌افتد اما من با تغییراتی داستان را به شمال کشور منتقل کردم و شخصیت میرزا کوچک خان جنگلی را جایگزین شخصیت اصلی داستان که خالو شهباز نام داشت، کردم.

یک وسترن ایرانی در شمال کشور؛ پسربچه‌ای که یک شبه پیر می‌شود!

مرادی درباره داستان فیلم کوتاه «جنگل» بیان کرد: داستان اصلی صمد طاهری درباره پدر و پسری است که برای شکار شهباز به کوهستان می‌روند و با اتفاقات هولناک و ترسناکی روبه‌رو می‌شوند. پدر مجبور می‌شود پسرش را نزد اسب بگذارد و به دنبال شهباز برود. وقتی برمی‌گردد، با مردی به نام خالو شهباز مواجه می‌شویم. در ادامه، مخاطب متوجه می‌شود که خالو شهباز اسیر شده و به امنیه‌ها تحویل داده می‌شود. این اتفاقات باعث می‌شود کودکِ داستان بزرگ و پخته‌تر شود.

این کارگردان بیان کرد: در نسخه فیلم ما، تغییراتی اعمال شده است و این پدر و پسر در جنگل به دنبال شهباز می‌گردند اما در نهایت متوجه می‌شویم که پدر با هدف دیگری میرزا کوچک خان جنگلی را همراه خود می‌آورد، سر او را می‌برد و به ماموران نظمیه تحویل می‌دهد. پسر به دلیل این وقایع هولناک، به‌صورت نمادین پیر می‌شود و راوی داستان نیز همان کودک است.

یک وسترن ایرانی در شمال کشور؛ پسربچه‌ای که یک شبه پیر می‌شود!

کارگردان «افسانه کوه ننوک» در رابطه با روش‌های مختلف اقتباس ادبی در سینما توضیح داد: روش‌های مختلفی برای اقتباس وجود دارد. من معمولاً پس از مطالعه داستان اصلی، آن را فراموش می‌کنم و داستان را از فیلتر ذهن خودم و همسرم گلسا غفاری عبور می‌دهیم. ما داستان را از ابتدا و از زاویه دید خودمان روایت می‌کنیم، نه خیلی به دیالوگ‌ها وفادار می‌مانیم و نه به فضای داستان اصلی بلکه آنچه باقی می‌ماند، عصاره داستان است که از فیلتر ذهنی ما گذشته است.

وی ادامه داد: پیش از این، ما از ادبیات کهن مانند «هزار و یک شب» اقتباس می‌کردیم اما در فیلم «جنگل» با ادبیات معاصر روبه‌رو بودیم که فضایی متفاوت داشت. با حجم زیادی از دیالوگ‌ها و خط سیر مشخص داستان مواجه بودیم اما با اجازه ناشر و آقای طاهری، تغییراتی در داستان دادیم که به شکل کنونی رسید.

یک وسترن ایرانی در شمال کشور؛ پسربچه‌ای که یک شبه پیر می‌شود!

مرادی درباره روند فیلمبرداری اثر مطرح کرد: فیلمبرداری این پروژه بسیار سنگین و چالش‌برانگیز بود. ما نورپردازی در شب، در جنگل و بر فراز کوهی مرتفع داشتیم. درختی قدیمی به نام «کنگول باسکِم» در رشت پیدا کردیم که ارتفاع خیلی زیادی دارد و تنها نمونه آن در ایران است. برای نورپردازی آن منطقه، مجبور به استفاده از جرثقیل و پروژکتورهای خاص بودیم.

این فیلمساز تاکید کرد: علاوه بر این، کار با کودک، صحنه‌های سوارکاری، بریدن سر میرزا کوچک خان و صحنه خونین بریدن زبان اسب از جمله چالش‌های اصلی ما بود. یکی از صحنه‌های کلیدی فیلم، زمانی است که شخصیت اصلی، زبان اسب را می‌برد تا سکوت کند. این صحنه به دلایل مختلف بسیار دشوار بود اما در نهایت با موفقیت فیلمبرداری شد.

مرادی در پایان عنوان کرد: در حال نگارش فیلمنامه یک سریال به نام «عجایب المخلوقات و غرایب و الموجودات» هستم که تلفیقی از چند متن کهن است. به احتمال زیاد این سریال در شبکه نمایش خانگی ساخته می‌شود.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده بیشتر