0

زندگی شجاعانه احمد قویدل روایت می‌شود؛ فریاد و فغان و ناله را نیست اثر

زندگی شجاعانه احمد قویدل روایت می‌شود؛ فریاد و فغان و ناله را نیست اثر
بازدید 6

به گزارش خبرنگار مهر، مستند «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه کنندگی سعید الهی ساخته شده و این روزها در پلتفرم هاشور در اکران آنلاین قرار دارد. این مستند پیش از این در جشنواره مستند «سینماحقیقت» خوش درخشیده و موفق به کسب جایزه ویژه هیئت داوران، جایزه ویژه شهید آوینی، جایزه ویژه تماشاگران، جایزه دبیر جشنواره به شخصیت مستند از این رویداد شده است در مراسم افتتاحیه جشنواره چهل و دوم فیلم فجر نیز برنده تندیس بلورین بهترین فیلم مستند بلند شد.

علی کشاورز عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران یادداشتی را به بهانه اکران آنلاین این مستند به نگارش درآورده که در ذیل آمده است:

«قوی در دل بحران‌ها

ورود خون های آلوده به ایران منجر به داستانی مفصل و پیچیده و جنجالی می شود. مستند «قوی‌دل» راوی زندگی احمد قویدل است که به دنبال به نتیجه رسیدن این پرونده می شود. چهره ای که فراز و نشیب های زیادی را طی می کند تا پرونده به نقطه پایانی خود برسد.

بیان آزادانه خواسته‌ها، نقدها و روحیه مطالبه‌گری منطقی فردی و گروهی جامعه و در مقابل، شکیبایی شنیدن، جربزه بررسی، جسارت روتوش یا برخورد با نکته‌های طرح شده از سمت قانون‌گذاران، مجریان و قضات بدنه حکومت، قطعاً منجر به عدم تکرار خطا، منفعت ملی، توسعه عدالت، ایجاد بسترهای مناسب برای حق زیست بهتر و تحقق نزدیکی به جامعه‌ای آرمانی می‌شود. مستند «قوی‌دل» راوی زندگی «احمد قویدل» و مطالبه به حق او به‌عنوان نماینده افراد و خانواده‌های درگیر در موضوع ورود خون‌های آلوده فرانسوی به ایران است.

مستند بلند «قوی‌دل» با ورود احمد قویدل از راه‌پله و نشستن روی تک‌صندلی در قابی از چند عکس سیاه‌وسفید آغاز می‌شود. احمد، خود را معرفی می‌کند و مخاطب تا بخواهد فکر کند که با مستندی مصاحبه محور، کسل‌کننده و تک‌قاب تلویزیونی طرف است، با بمبارانی از شوخی‌ها، تسلط و شیطنت‌های کارگردان در هماهنگی میان استفاده صحیح از طراحی صحنه، رنگ و نور، بازی‌های دوربین، موسیقی و تصاویر آرشیوی و… مواجه می‌شود. جمع این موارد با جذابیت‌های شخصیت و زندگی قوی‌دل و تسلط او بر روایت موضوعی ملتهب، آن‌قدر درست و به‌جا به هم چفت و چیدمان می‌شوند که متوجه زمان نمی‌شویم و مانند یک فیلم سینمایی، در انتظار عاقبت داستان قهرمان قصه و پایان آن می‌مانیم.

هیچ‌کس مثل احمد قوی‌دل، پیگیر و درگیر موضوع خون‌های آلوده نیست و کارگردان برای تحقیق و پژوهش، منبعی معتبر و گویا را یافته است. با این مزیت که احمد، خود یک کاراکتر سینمایی است، گذشته جذابی دارد، خوش‌صحبت و خوش‌مشرب است. از دوربین نمی‌ترسد، باسواد است و مهم‌تر، مدیوم رسانه، عکاسی و سینما را به‌خوبی می‌شناسد. پس چه‌بهتر که تمام بار فیلم بر روی دوش او باشد، روایت کند و ما بشنویم. اما شنیدن تنها و روایت در مستند کافی نیست؛ هوشمندی کارگردان، استفاده از این ظرفیت‌ها و بازسازی، دکوپاژ درست و هدایت صحنه‌ها با کمک اوست. این تعدد لوکیشن‌ها (خانه، سوله، مطب، دادگاه، دفتر روزنامه، اتاق بازجویی، مدرسه، چاپخانه، دانشگاه و…) و گذری ردنشدن و اصرار بر نشان‌دادن ریز جزئیات این مکان‌ها (بیرون، راه‌پله و داخل دادگاه – جزئیات دفتر کانون هموفیلی – روزنامه، از چاپ، راهرو و دفتر روزنامه و…) را در یک فیلم مستند یا سینمایی هم به‌ندرت شاهدیم. درست است که برخی از این مکان‌ها در حد یک اتاق چیدمان شده است، ولی همین تعدد و ریزبینی در یک لوکیشن، دکوپاژ، میزانسن و تمرین با شخصیت اصلی و عوامل خود را می‌طلبد.

ثبات منطقی، تحرک به‌موقع و نترسیدن دوربین از سرکشی به هر جایی و از هر زاویه‌ای در موقعیت‌های مختلف و عجیب نوری و زمانی (زاویه جلو با بچه‌ها و پشت سر کاراکتر در کلاس، انتخاب زاویه و پشت در اتاق عروسی، راهروی دادگاه از زاویه خدمتکار، نابینا و کاراکتر اصلی، موقعیت دوربین مداربسته و…) در کنار صدا و موسیقی به‌صورت تکی و تلفیقی در این مستند به جا و در خدمت فیلم هستند. تکرار آهسته قسمتی از صدای قوی‌دل که قبلاً به‌وضوح شنیدیم روی تصاویر آرشیوی برای تأکید و توجه مخاطب، تکرار همین صدا روی اعلام اسامی بیماران، صدابرداری و صداگذاری محیطی آن همه لوکیشن با ریز جزئیات، زنگ‌های تلفن تکرارشونده حاوی خبر، موسیقی‌های قدیمی و شاد عروسی و مناسبتی دینی و… حاکی از بینش کارگردان، هماهنگی او با عوامل در حفظ فکر و فرم روایت دارد.

کارگردان از تکرار در برخی صحنه‌ها به‌عنوان یک موتیف و گاه یک نوع روایت برای نشان‌دادن شوخ‌طبعی و شخصیت قوی‌دل در مستند نیز استفاده می‌کند؛ مثل تکرار حرکت دست کاراکتر در کلاس برای هدایت دانش‌آموزان تا کلاس دانشگاه به سمت تخته در طول فیلم، تکرار شکستن شیشه و موسیقی در اطلاعات قطره چکانی قوی‌دل به خانواده‌اش از وضعیت دختر مورد علاقه، تکرار صدای راوی به‌صورت آهسته روی تصاویر آرشیوی، قاب پنجره برای معرفی زن و مرد فوت شده، بچه و بیماری بچه و…

طراحی صحنه و بازسازی‌ها در این مستند آن‌قدر به خلق فضا، زندگی و روایت قوی‌دل کمک کرده است که مخاطب با علم به بازسازی در موقعیت‌ها و عدم تطابق سنی بازی شخصیت در گذشته‌اش، آن را به‌عنوان یک فرم تا آخر می‌پذیرد و کارگردان را نیز از به دام افتادن روایت‌گری محض کاراکتر، با طنزی هوشمندانه می‌رهاند. اکسسوری‌های زیاد ولی به‌جا و منطبق با زمان در تعدد لوکیشن‌ها، چاپ چک بزرگ، نقش پنجره اتاق و خانه در روایت اولیه و… هم مکمل این چیدمان و تعریف زندگی او شده‌اند.

احمد قویدل به دلیل شخصیت حقیقی و حقوقی روراست، محق و مهم‌تر، آشنا به فضای هنری و رسانه‌ای، هیچ ترسی از دوربین، مصاحبه و بازی مقابل آن ندارد. شخصیت ماجراجو، مؤمن به هدف، نترس و شوخ او از ابتدا تا انتهای فیلم مخفی‌کردنی نیست (شوخی سر سفره عقد، ماجرای چک و قاشق، باز کردن نامه پلمب، خوردن ساندویچ هنگام جلب، دزدیدن نامه دادگاه و…). سال‌ها دست‌به‌قلم بودن، مصاحبه و جلوی دوربین بودن از او انسانی آب‌دیده ساخته که اگر منطق کارگردان و کار با او را بپذیرد بااین‌همه تجربه و موی سفید، کنار کودکان یک کلاس، دانشگاه و حتی سفره عقد می‌نشیند، در یک انفجار ساختگی می‌ترسد و خاکی می‌شود، راهروها و راه‌پله‌های دشوار پیموده شده در زندگی‌اش را مجدد گز می‌کند و… تا روایتی باورپذیر و جذاب برای مخاطب به وجود آورد. افراد دیگر مثل برادر، فرزند، بچه‌ها، وکیل و… کاملاً حساب شده، فقط کارکردی تصویری دارند و در جهت تکمیل شخصیت احمد نشان داده می‌شوند و بدون دیالوگ حاوی اطلاعات مهمی هستند.

برگ برنده دیگر این مستند، وجود تصاویر آرشیوی تأثیرگذار است. این تصاویر کم‌کیفیت در جزئیات به حدی باکیفیت می‌شوند که بار احساسی و قبول مسئولیت احمد را در آن دوره توجیه و مصائب آن را نمایان می‌کنند. (تکرار تصویر زنی که با صدای بلند «تا کی؟» می‌گوید، بغض مردی جاافتاده در دادگاه، زوم روی تسبیح، تکان‌های پا، تصاویر بعد از عنوان شدن ایدز، تصاویر برنامه در حاشیه، جلب احمد و…) اما تدوین این‌همه راش تصاویر آرشیوی، مصاحبه، لوکیشن و… و حفظ فرم روایت این فیلم نیز کار دشوار و پیچیده ای است که تدوین‌گر بامهارت و ریزبینی آن را به سرانجام رسانده است. درست است که با ورود در بحث پرونده، کمی از زندگی احمد، فرم اولیه و خانواده او فاصله می‌گیریم؛ ولی زندگی احمد با این بیماران گره خورده و با درک زمان فیلم و نیاز به جمع‌بندی، قابل‌چشم‌پوشی است.

کارگردان و تهیه‌کننده با همکاری عواملی حرفه‌ای، فیلمی را به مخاطب عرضه کرده‌اند که بدون شعار، طرف‌داری و غش به سمت سیاست یا سیاست‌مداری، تنها به دنبال احقاق حق مسلم مردم است. این مستند بلند را می‌توان به‌عنوان تاریخ شفاهی این برهه زمانی با تحقیق و پژوهش معتبر بر مبنای سندی موثق به نام احمد قوی‌دل پذیرفت. این فیلم جذاب و چندوجهی در روایت و موضوع، قابلیت اکران برای هر مخاطبی را دارد و می‌تواند مردم را به دیدن مستند به سینما بکشاند. در انتهای این فیلم، احمد قوی‌دل به حداقل خواسته خود می‌رسد و مطالبه‌گری او، نه در حد اعلام نام، محاکمه یا عذرخواهی مسئول یا مدیر، بلکه در حد غرامت نتیجه داده است. او در خانه مشغول آموزش ساخت دوربین به بچه‌های خانواده‌اش است؛ دوربینی که او را با دیدن، ثبت، انتشار، دنیای هنر و رسانه و مطالبه‌گری آشنا کرد. حتماً این نسل، به آموزگار باورمند، هنرمند، شریف و شجاعی که هدفی جز تحقق عدالت و راستی در ذهن ندارد، محتاج است؛ همان‌طور که نیاز هر جامعه آرمانی، فردی مطالبه‌گر و پیگیر چون احمد قویدل در دل بحران‌هاست. به قول فرخی یزدی: «فریاد و فغان و ناله را نیست اثر/ در جامعه بشر قوی باید شد.»

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده بیشتر