بر اساس دادههای رسمی، در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۱۵۱ میلیون بشکه معادل نفت خام، انرژی اولیه در کشور عرضه شده است. اما تنها ۱۶۵۷ میلیون بشکه آن به دست مصرفکننده نهائی رسیده و حدود ۴۹۴ میلیون بشکه معادل نفت خام تلف شده است؛ یعنی حدود ۲۳ درصد از کل انرژی.
روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان «غفلت دولت از ظرفیتهای داخلی برای جبران ناترازی انرژی» به انتقاد از سوختن بیهوده ۳-۴میلیارد دلار گاز مشعل در دولت رئیسی پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: در شرایطی که کشور برای توسعه فازهای پارس جنوبی، اجرای پروژههای فشارافزایی و تکمیل زنجیره میادین نفتی با بحران تأمین مالی مواجه است، دولت همچنان به دنبال سرمایهگذار خارجی است. این در حالیست که سالانه میلیاردها دلار انرژی در داخل کشور به دلیل تلفات فنی، بهرهوری پایین و مصرف غیراستاندارد، هدر میرود؛ منابعی که میتوانند بدون نیاز به هیچ فاینانسی، پروژههای استراتژیک انرژی کشور را تأمین مالی کنند.
بر اساس دادههای رسمی، در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۱۵۱ میلیون بشکه معادل نفت خام، انرژی اولیه در کشور عرضه شده است. اما تنها ۱۶۵۷ میلیون بشکه آن به دست مصرفکننده نهائی رسیده و حدود ۴۹۴ میلیون بشکه معادل نفت خام تلف شده است؛ یعنی حدود ۲۳ درصد از کل انرژی.
اگر قیمت هر بشکه معادل نفت را تنها ۶۰ دلار در نظر بگیریم، میزان تلفات سالانه انرژی در کشور به عددی نزدیک به ۲۹ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار میرسد؛ بیش از کل بودجه عمرانی کشور و بزرگتر از تمام نیاز ارزی پروژههای نفت و گاز در چهار سال آینده.
دولت چرا از این منابع استفاده نمیکند؟
در شرایطی که توسعه فازهای باقیمانده پارس جنوبی و پروژههای فشارافزایی به حدود ۲۰ میلیارد دلار در چهار سال آینده نیاز دارد، دولت همچنان چشم به بیرون دوخته و یا وعده سرمایهگذاری چین و روسیه را تکرار میکند. این در حالیست که منابعی بهمراتب بزرگتر و کاملاً در دسترس، سالانه در داخل کشور از بین میروند.
سؤال اساسی اینجاست؛ چرا دولت از این فرصت بزرگ صرفهجویی و بهینهسازی، برای تأمین مالی پروژههای کلان خود استفاده نمیکند؟ آیا مدیریت تلفات داخلی سختتر از مذاکره با خارجیهاست؟
گازهای مشعل؛ گنجی که در آسمان میسوزد
تنها در سال ۱۴۰۰، حدود ۱۵ میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب گاز مشعل در کشور سوزانده شده است؛ معادل ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار مترمکعب در روز. این گاز که عمدتاً در میادین نفتی جنوب کشور به آتش کشیده میشود، میتوانست به جای سوزاندهشدن، به نیروگاهها، صنایع یا حتی صادرات اختصاص یابد.
ارزش صادراتی این گاز، با قیمتهای منطقهای، بین سه تا چهار میلیارد دلار در سال برآورد میشود، اما همچنان خبری از پروژههای جدی جمعآوری گازهای مشعل نیست. بهجای آن، کشور در روزهای سرد سال با بحران کمبود گاز مواجه میشود.
نیروگاههایی با راندمان پایین
راندمان متوسط نیروگاههای حرارتی ایران در حدود ۳۹ و یک دهم درصد است. طی دهه گذشته، این عدد تنها دو واحد درصد افزایش یافته، در حالی که در کشورهای پیشرفته، راندمان تولید برق به بالای ۵۰ درصد رسیده است.
به گفته کارشناسان، به ازای هر یک درصد افزایش راندمان نیروگاهی، حدود دو و نیم درصد در مصرف سوخت صرفهجویی میشود. این یعنی میلیاردها مترمکعب گاز کمتر در سال مصرف خواهد شد.
با این حال، نه فقط سرمایهگذاری لازم برای نوسازی نیروگاهها صورت نگرفته، بلکه در بسیاری موارد نیروگاههای فرسوده با بهرهوری پایین همچنان در حال فعالیتاند.
شدت بالای مصرف انرژی در ایران
بر اساس گزارشهای بینالمللی، شاخص شدت مصرف انرژی در ایران یک و هشت دهم برابر میانگین جهانی و دو و هشت دهم برابر کشورهای توسعهیافته است. به زبان ساده، ایران برای تولید هر واحد محصول یا خدمات، بسیار بیشتر از کشورهای دیگر انرژی مصرف میکند.
با این حال، روند این شاخص در کشور نهتنها بهبود نیافته، بلکه صعودی هم بوده است. یعنی بهرهوری در حال کاهش است و کشور به سمت مصرف بیشتر انرژی برای تولید کمتر میرود.
خانهها و خودروهای پرمصرف آینه ناکارآمدی سیاستگذاری
در بخش خانگی که حدود ۳۳ درصد از مصرف انرژی کشور را در اختیار دارد، وضعیت بهرهوری نگرانکننده است.
بیش از ۷۰ درصد کولرهای آبی و ۷۰ درصد بخاریهای گازی مورد استفاده مردم فاقد برچسب انرژی یا دارای برچسب رده D یا کمتر هستند. حدود ۲۰ میلیون بخاری گازی و همین تعداد کولر آبی در منازل کشور استفاده میشود. در بخش حملونقل نیز، مصرف سوخت خودروهای سبک و سنگین بالاتر از استانداردهای جهانی است. بهعنوان نمونه، مصرف سوخت خودروهای سواری در ایران بهطور میانگین بیشتر از کشورهای آلمان، ترکیه، هند و چین است.
همچنین در ناوگان حملونقل باری، حدود ۴۵ درصد خودروها فرسودهاند و دو برابر خودروهای نو سوخت مصرف میکنند.
صنعت، مصرف میکند، اما تولید نمیکند
بخش صنعت با سهم بیش از ۳۷ درصدی از کل انرژی مصرفی کشور، به یکی از گلوگاههای اصلی اتلاف انرژی تبدیل شده است. بررسیها نشان میدهد که رشد ارزشافزوده در این بخش متناسب با رشد مصرف انرژی نبوده، یعنی مصرف بالا رفته ولی تولید ثروت نه.
کارشناسان بر این باورند که نوسازی صنایع انرژیبر، وضع استانداردهای سختگیرانه و تشویق به تکمیل زنجیره ارزش میتواند هم از اتلاف انرژی جلوگیری کند و هم صادرات صنعتی کشور را افزایش دهد.
صرفهجویی یعنی تأمین مالی پایدار
مهدی هاشمزاده، کارشناس انرژی در این زمینه معتقد است: اگر تنها نیمی از تلفات انرژی کشور با بهینهسازی کاهش یابد، سالانه ۱۵ میلیارد دلار منابع آزاد میشود. این عدد، بیشتر از نیاز ارزی سالانه توسعه میدانهای گازی کشور است.
او تأکید کرد: بهینهسازی انرژی نه فقط راهی برای حل بحران ناترازی گاز است، بلکه منبعی پایدار و ارزی برای کشور ایجاد میکند، اما متأسفانه هیچ اراده عملی در بدنه دولت برای استفاده از این ظرفیت دیده نمیشود.
درِ پشتی برای نجات اقتصاد
دولت ایران برای نجات صنعت نفت و گاز کشور، دنبال منابع خارجی است، اما ثروت واقعی همینجاست، در خانه، در کارخانه، در لولههای انتقال، در مشعلهای روشن و در خودروهای فرسوده.
هرساله حدود ۳۰ میلیارد دلار انرژی در کشور دود میشود؛ در حالی که با فقط ۵۰ درصد صرفهجویی، میتوان کل پارس جنوبی را نوسازی کرد، پروژههای فشارافزایی را راه انداخت، و حتی سرمایهگذاری جدید در صنعت برق انجام داد.
اما تا زمانی که دولت همچنان از ظرفیت مصرف غیربهینه چشم میپوشد و فاینانس خارجی را به عنوان تنها راهکار دنبال میکند، هم توسعه عقب خواهد ماند و هم منابع ملی دود خواهد شد.
منبع:
کیهان
امیر خیرخواهان
نظرات کاربران