باستانشناسان در محوطه باستانی تلابرق واقع در امالقوین (امارات متحده عربی) موفق به شناسایی بقایای یک پرستشگاه آیینی متعلق به حدود ۲۰۰۰ سال پیش شدهاند. این کشف نشان میدهد که بازرگانانی که از مسیرهای دریایی خلیج فارس عبور میکردند، پیش از آغاز سفرهای مخاطرهآمیز خود در این مکان به مناسک نیایشی و تقدیم نذورات میپرداختند تا از حمایت نیروهای فراطبیعی برخوردار شوند.
مجله اینترنتی باستان شناس : یک کشف تازه در امارات متحده عربی، پرده از وجود یک چهارراه پرجنبوجوش باستانی برمیدارد؛ جایی که مسافران در مسیر میان بینالنهرین، ایران، هند و جنوب عربستان توقف میکردند تا نیایش کنند، دادوستد انجام دهند و شکرگزاری بهجا آورند.
در ساحل غربی امارات، تپهی بادخیز تلابرق از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین محوطههای باستانی خلیج فارس شناخته میشود. اما کاوشهای اخیر و تحلیل تازهی هیئت باستانشناسی ایتالیا در امالقوین (IAMUQ) درک ما را از این استقرارگاه باستانی بهطور چشمگیری گسترش داده است؛ یافتهها نشان میدهد که تلابرق هم به عنوان یک گرهگاه راهبردی تجاری و هم در مقاطعی به عنوان یک پناهگاه معنوی برای بازرگانان عبورکننده از خلیج فارس عمل میکرده است.
لایههای تلابرق همچون یک نمونهبرداری هستهای تاریخی خوانده میشوند: بیش از ۳۰۰۰ سال سکونت پیوسته انسانی، از حدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد تا دوران متأخر باستان. هرچند جنوبشرقی عربستان هرگز نظامهای دولتی بزرگ مشابه بینالنهرین یا ایلام را توسعه نداد، اما چینهنگاری منحصربهفرد این محوطه نشان میدهد که تلابرق بهطور عمیق در شبکههای تجاری و فرهنگی دوربرد ادغام بوده است.
پژوهش تازه دو مرحلهی عمده از مبادلات میانفرهنگی شدید را تأیید میکند:
- یکی در دورهی برنز متأخر (حدود ۱۶۰۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد)
- دیگری در سدههای نخست تا سوم میلادی

آنچه در این مقاله می خوانید
- مرکز نظارت بر تجارت در عصر برنز، مدفون در زیر شنهای صحرا
- دورهی سکون تاریخی، سپس نوزایی معنوی
- پایگاه استراتژیک در عرصهی جهانیشدن دوران باستان
- پیوند گذشته و حال در تلاقی زمین و دریا
مرکز نظارت بر تجارت در عصر برنز، مدفون در زیر شنهای صحرا
یکی از چشمگیرترین یافتهها، ساختمان B-I است؛ یک سازهی سنگی یادمانی که میان اواخر سده چهاردهم و اوایل سده سیزدهم پیش از میلاد بنا شده است. به گفتهی تیم پژوهشی به سرپرستی دکتر میکله دِلی اسپُستی از آکادمی علوم لهستان، این بنا هیچ مشابه شناختهشدهای در شبهجزیره عربستان ندارد. دیوارهای آن با ملات فوقالعاده سخت به هم پیوستهاند؛ شیوهای ساختمانی که در منطقه هیچ همتایی ندارد.
درون این بنا، باستانشناسان مجموعهای از سفالینههای وارداتی را کشف کردند؛ بهویژه خمرههای ذخیرهسازی متوسط که از خاکهای ماسهای متراکم ساخته شدهاند و ویژگیهای سفال جنوبشرقی ایران را دارند. دو نمونه از این خمرهها دارای اثر مهر استوانهای بودند؛ نقشمایههایی که با سنتهای تصویری بینالنهرین جنوبی و ایلام پیوند دارند. این اثرها—نقوش دقیق فشردهشده بر گلِ خیس پیش از پخت—منشأ خارجی این ظروف را تأیید میکنند.
از همه گویاتر، کف اصلی ساختمان B-I فرورفتگیهایی را حفظ کرده است که جایگاه خمرهها را نشان میدهد؛ این امر بیانگر آن است که کالاهای وارداتی در همان محل پردازش یا ذخیرهسازی میشدهاند. کمیابی نسبی سفالینههای وارداتی در دیگر بخشهای تلابرق نشان میدهد که این بنا بهعنوان یک نقطهی بازتوزیع کنترلشده عمل میکرده است؛ احتمالاً تحت مدیریت نمایندگان خارجی وابسته به منافع کاسی یا ایلامی.
به عبارت دیگر، این بنا صرفاً یک انبار نبوده است؛ بلکه میتوان آن را یک ایستگاه نظارت بر تجارت دانست، نوعی ایست بازرسی برای کنترل جریان کالاها در جنوبشرقی عربستان، در دورهای که بازرگانی خلیج فارس بهشدت تحت تأثیر قدرتهای خارجی شکل گرفته بود.

دورهی سکون تاریخی، سپس نوزایی معنوی
پس از آن مرحلهی پرجنبوجوش عصر برنز متأخر، ارتباطات برونگرای تلابرق کاهش یافت. در دورهی عصر آهن دوم (۱۱۰۰–۶۰۰ پیش از میلاد)، شواهد عمدتاً فعالیتهای خانگی و استفادهی دوباره از کورهها را نشان میدهد، با تقریباً هیچگونه مواد وارداتی. اما چندین قرن بعد، رخدادی شگفتانگیز اتفاق افتاد: تلابرق از یک استقرارگاه مسکونی به یک پرستشگاه دگرگون شد.
در سدههای نخست تا سوم میلادی، این تپه دیگر نه با خانهها یا کارگاهها، بلکه با یک ساختمان آیینی کوچک موسوم به B-III که دارای محراب روباز بود، شناخته میشد. در اینجا، باستانشناسان مجموعهای چشمگیر از نذورات و یافتههای آیینی را کشف کردند:
- پیکرههای سفالی و برنزی ساختهشده در سبکهای هلنیستی
- سکههای برنزی محلی همراه با نمونههای تقلیدی دقیق از اورئوسهای رومی
- تندیسهای سنگی با ویژگیهایی که به فرهنگهای جنوب عربستان اشاره دارند
- و حتی یک کتیبهی نادر آرامی—زبانی که زمانی بازرگانان بینالنهرین را به شام پیوند میداد
این مجموعهی آیینی تصویری زنده از مکانی ارائه میدهد که در آن مسافران از جهانهای گوناگون توقف میکردند تا حمایت طلب کنند، شکرگزاری بهجا آورند و پیوندهای خود با امر قدسی را تجدید کنند، پیش از آنکه سفرشان را در پهنهی خلیج فارس ادامه دهند.
این اشیاء شبکهای فشرده از تعاملات را آشکار میسازند که جنوبشرقی عربستان را به شامِ رومی، جنوب بینالنهرین، هند و سراسر شبهجزیره عربستان پیوند میداد. به نظر میرسد این پرستشگاه بهعنوان یک ایستگاه معنوی برای بازرگانان زمینی و دریایی عمل میکرده است—مشابه معبد خدای خورشید در اَد-دُر—جایی که تاجران میتوانستند پیش از عبور از گذرگاه خطرناک خلیج فارس، به حمایت الهی متوسل شوند.

پایگاه استراتژیک در عرصهی جهانیشدن دوران باستان
یافتههای B-III همزمان با دورهای هستند که تجارت در خلیج فارس تحت سلطهی پادشاهی خاراکنه قرار داشت؛ حکومتی وابسته به عصر اشکانی که بر دهانهی خلیج فارس کنترل داشت. برخلاف مرحلهی عصر برنز، که در آن قدرتهای خارجی احتمالاً نظارت مستقیم بر تلابرق اعمال میکردند، نفوذ دورهی رومی صرفاً ماهیت تجاری داشته و در ماهیت التقاطی و جهانوطنی نذورات آیینی بازتاب یافته است.
در تمام دورهها، یک الگو برجسته دیده میشود: ورود کالاهای بیگانه به تلابرق در زمان حضور سیاسی قدرتمند خارجی در خلیج فارس افزایش مییابد. با این حال، این محوطه همواره پایدار و سازگار باقی مانده و نقشهای خود را با تغییر بادهای ژئوپولیتیکی تغییر داده است—از کانون مسکونی به ایستگاه بازرسی تجاری و سپس به پناهگاه مقدس.
پیوند گذشته و حال در تلاقی زمین و دریا
امروزه، تلابرق برای باستانشناسان یک توالی زمانی کمنظیر و تقریباً بیوقفه را در طول سه هزاره ارائه میدهد. معدود محوطههایی در خلیج فارس میتوانند با این میزان پیوستگی و ظرفیت برای روشن ساختن چگونگی تعامل جوامع محلی با جهان باستان برابری کنند.
در نهایت، روایت برآمده از تلابرق داستانی از ارتباطات، سازگاری و همگرایی فرهنگی است. این تپهی فروتن مشرف بر خلیج، خود را بهعنوان یک گره کلیدی در شبکههای جهانی دوران باستان آشکار کرده است—مکانی که در آن بازرگانان از مناطق دوردست توقف میکردند تا استراحت کنند، دادوستد نمایند، نیایش کنند و سفرهای خود را در آبهایی ادامه دهند که قارهها را به هم پیوند میداد.
نظرات کاربران